ياشاسين شاهين دژ
چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 12:19 ::  نويسنده : علي
 
 

محمداسماعیل صائنی زنجانی

 
آیت‌الله محمد اسماعیل صائنی

علامه محمد اسماعیل صائنی (فروردین ۱۳۱۱ - زنجان، ۱۵ تیر ۱۳۷۷ - زنجان) از روحانیون شیعه بود. پدر او از علمای زنجان بود. اجداد پدری او نیز عموماً از سلسله روحانیون بودند و جد مادری او آخوند از علمای معروف آن زمان به شمار می‌رفت.

تحصیلات در زنجان

آیت‌الله صائنی تحصیلات اولیهٔ خود را در شهر زنجان با حضور در مدارس جدید آن زمان آغاز نمود و پس از اتمام دوره ابتدایی وارد دبیرستان گردید و در این زمان به طور همزمان تحصیلات خود را در مدرسه و حوزه ادامه داد. او موفق شد در اندک زمانی با استفاده از پدر خود و سایر اساتید حوزوی زنجان، علومی مانند ادبیات عرب، منطق، فقه، اصول و غیره را فرا گیرد. او فلسفه و فقه عالی را نیز در همانجا فرا گرفت.

شروع تحصیلات درقم

آیت‌الله صائنی در سال ۱۳۲۹ به دستور پدرش جهت ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شد. مقدمات بیتوته صائنی جوان در مدرسه حجتیه فراهم شد اما جوان بودن او و عدم احراز شرایط اقامت در مدرسه موجب شد تا این اقامت با یک سال تاخیر یعنی از نیمهٔ دوم سال ۱۳۳۰ آغاز گردد. او آن یک سال را در منزل استیجاری واقع در خیابان تهران به سر برد. او پس از ورود به مدرسه حجتیه و اقامت در حجره ۱۱۶ این مدرسه نزدیک به پانزده سال از عمر خود را وقف تحصیل و تدریس و مطالعه در حوزهٔ علمیه نمود.

ادامهٔ تحصیلات در قم

آیت‌الله صائنی سطوح عالی تحصیلات خود را از اساتید معروف حوزهٔ علمیه فرا گرفت. او ابتدا رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایه الاصول آخوند را نزد آیت‌الله مجاهدی، درس خارج و فقه و اصول را نزد آیت‌الله سلطانی و شیخ عبدالجواد اصفهانی، جلد دوم کفایه درس خارج را نزد آیت‌الله خمینی وعمده درس خارج را از آیت‌الله محقق داماد که از مدرسین معروف حوزهٔ علمیه بود فراگرفت. علاوه بر آن، مدتی در درس خارج آیت‌الله بروجردی نیز شرکت کرد وهیأت و ریاضیات را نزد شیخ محمد علی اردبیلی و سفر نفس اسفار را از سید فرا گرفت. او در یک دوره درس خارج عروه که علامه طباطبایی به طور خصوصی با تعداد محدودی از فراگیران در منزل درس میداد شرکت نمود و درایه، هیئت، نجوم، عمده علوم عقلی، منظومه الهیات شفاء، یک دوره کامل اسفار، و درعرفان نظری، فصوص الحکم محی الدین عربی و مصباح الانس ابن فناری را در نزد علامه طباطبایی خواند. او درعرفان عملی شاگرد علامه طباطبایی و برادر او بود. همچنین جلساتی در منزل علامه طباطبایی تشکیل میشد که دربارهٔ مسائل فلسفی و اعتقادی بود و ادارهٔ آنها از نظر تعیین وقت بر عهده آیت‌الله صائنی بود که نتیجه آن جلسات کتابهای و کتاب بدایه الحکمه و نهایه الحکمه، اثر علامه طباطبایی گردید. او در قم به کار تدریس نیز مشغول شد و اولین جلسهٔ جامعه مدرسین قم در حجره او تشکیل شد. آیت‌الله صائنی در علوم غریبیه نیز مطالعاتی داشته و از صاحبان فن آنها در زنجان و قم بهره برده است.

بازگشت به زنجان

آیت‌الله صائنی در سال ۱۳۴۴ به درخواست مردم زنجان و فتوای آیت‌الله میلانی مبنی بر ماندن در زنجان بر خلاف میل خود و آیت‌الله خمینی و علامه طباطبایی وآیت‌الله محقق داماد در زنجان اقامت گزید. او در طول این مدت چند دورهٔ کامل تفسیر، فقه، اصول، یک دورهٔ نهج البلاغه و یک دورهٔ توحید صدوق را تدریس نمود. آیت‌الله صائنی در ۱۵ تیر ۱۳۷۷ در شهر زنجان درگذشت. از آثار او کتاب که در باره رسیدن به خدا و قطع علائق دنیوی است و همچنین شرح دعای کمیل در ۴۰ قسمت در روزنامهٔ بهار زنجان به چاپ رسیده است.


 

پانویس

  1. «زندگی نامه آیت‌الله صائنی»، فصلنامه فرهنگ زنجان، بهار و تابستان ۱۳۸۳، ص ۱۱.
  2. «پله پله تا ملاقات خدا»، روزنامه مردم نو، ۱۴ تیر ۱۳۸۵، ص ۴.
  3. صائنی، محمد اسماعیل. محبت الهی، زنجان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۴.
  4. صائنی، محمد اسماعیل. «شرح دعای کمیل»، روزنامه بهار زنجان، ۲۷ خرداد ۱۳۸۵.
چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 12:9 ::  نويسنده : علي

جواد شیخ‌الاسلامی

جواد شیخ‌الاسلامی (۱۳۰۰-۱۳۷۹) ایرانی.


جواد شیخ‌الاسلامی فرزند شیخ فضل‌الله شیخ‌الاسلام زنجانی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در شهر زنجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زنجان و تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی تهران (بعداً دبیرستان البرز) طی کرد. پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و سپس برای تکمیل تحصیلات، به انگلستان رفت و موفق به اخذ درجه فوق لیسانس از دانشگاه آکسفورد شد. پس از آن دورهٔ دکتری در رشته علوم سیاسی و اقتصادی را دردانشگاه هایدلبرگ آلمان گذراند و رساله دکتری خود را با موضوع «تئوری انقلاب و نهضت مشروطیت ایران» به زبان انگلیسی تالیف کرد. در طی دوران اقامت در اروپا به بررسی آرشیوهای اسناد دیپلماتیک مربوط به ایران پرداخت. نتایج تحقیقات او طی این دوران به‌صورت مقاله‌هایی در زمینهٔ تاریخ سیاسی ایران در اواخر عصر قاجار و اوایل عصر پهلوی، در نشریه‌هایی چون سخن، یغما، راهنمای کتاب و منتشر می‌شد. تعدادی از مهم‌ترین این مقالات بعداً به‌صورت مجموعه‌های جداگانه به چاپ رسید.

دکتر جواد شیخ‌الاسلامی پس از ۲۳ سال اقامت در خارج از کشور در سال ۱۳۴۶ به ایران برگشت و به مدت دو سال در وزارت علوم و آموزش عالی مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۲ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به‌عنوان استادیار تمام‌وقت مشغول تدریس شد و به مدت ۶ سال عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بود. در دوران تدریس در دانشگاه، در رشته‌های دیپلماسی ایران، دیپلماسی عمومی، اندیشه سیاسی غرب، تاریخ سیاسی ایران از انقلاب مشروطه تا پایان دوره پهلوی، سیاست و حکومت در خاورمیانه، مطبوعات سیاسی معاصر، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، و تاریخ روابط بین‌الملل از ۱۸۷۰ به بعد تدریس می‌کرد.

دکتر جواد شیخ‌الاسلامی در ۲۸ فروردین ۱۳۷۹ در ۷۹ سالگی در تهران درگذشت.

آثار

  • خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ، بخش ایران (ترجمه) ۱۳۶۳
  • اسناد محرمانهٔ وزارت خارجهٔ بریتانیا دربارهٔ قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس، جلد اول ۱۳۶۵
  • قتل اتابک و شانزده مقالهٔ تحقیقی دیگر، ۱۳۶۷
  • اسناد محرمانهٔ وزارت خارجهٔ بریتانیا دربارهٔ قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس، جلد دوم ۱۳۶۸
  • سیمای احمدشاه قاجار، جلد اول ۱۳۶۸
  • افزایش نفوذ روس و انگلیس در ایران عصر قاجار (مجموعهٔ مقالات) ۱۳۶۹
  • خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ (ترجمه) ۱۳۷۰
  • سیمای احمدشاه قاجار، جلد اول ۱۳۷۲
  • صعود و سقوط تیمورتاش (به روایت اسناد محرمانه وزارت‌خارجه انگلیس)، ۱۳۷۹
چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : علي
 
 

جمال شورجه

 
زمینه فعالیت نویسنده و کارگردان سینما
ملیت ایرانی
تولد ۱۳۳۳
زنجان
 

جمال شورجه (۱۳۳۳، زنجان-) نویسنده و کارگردان ایرانی است.

او فارغ التحصیل کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران است.

فیلم‏شناسی

کارگردان

تهیه کنندگی

نویسنده

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 12:5 ::  نويسنده : علي
 
 

مجید شهریاری

 
زادروز ۱۳۴۵
زنجان، ایران
درگذشت ۸ آذر ۱۳۸۹
تهران
آرامگاه تهران-آرامگاه امامزاده صالح بن موسی الکاظم
محل زندگی تهران
ملیت ایرانی
نهاد دانشگاه شهید بهشتی
مذهب اسلام-شیعه

مجید شهریاری استاد دانشگاه شهید بهشتی، فیزیک‌دان و دانشمند هسته‌ای متولد زنجان که در تاریخ ۸ آذر ۱۳۸۹ در ایران ترور شد

زندگی نامه

وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد.سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشته مهندسی هسته‌ای پذیرفته شد.و در نهایت در سال ۷۷ موفق شد که دکترای خود را در رشته تکنولوژی فناوری هسته‌ای از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راه‌اندازی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد. او نیز در مدرسه راهنمایی شهریار (فعلی) درس خوانده بود .

سوابق علمی

همراه با دکتر مسعود علیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، از مشاوران ایران در پروژه مهم سزامی بودند.

برگزاری دوره‌هایی چون «کارگاه آموزشی آشنائی با راکتورهای هسته ای» از جمله سوابق دکتر شهریاری بوده‌است. یکی از طرح‌های مهم دکتر شهریاری، طراحی‌های تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید راکتورهای هسته‌ای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت. او از جمله کارشناسان ارشد مبارزه با کرم رایانه‌ای استاکس‌نت بود

ترور

ترور استادان فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران در ۸ آذر ۱۳۸۹ باعث کشته‌شدن یک تن از این استادان شد. این انفجارها برای ترور مجید شهریاری و فریدون عباسی دو تن از استادان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی انجام شد موجب کشته شدن مجید شهریاری و مجروح شدن ۲ نفر از همراهان وی شد.

نحوه بمب‌گذاری

در تروری مشابه فریدون عباسی هم مورد سوء قصد قرار گرفت که وی از این حمله جان بدر برد.این دو حادثه در بلوار ارتش و میدان دانشگاه شهید بهشتی در ولنجک روی داد. به گفته رسانه‌ها افراد موتور سوار با چسباندن یک وسیله انفجاری به خودروی پژو ۴۰۵ مجید شهریاری او را به قتل رساندند. به گفته شاهدان عینی دو دستگاه موتورسیکلت با نزدیک شدن به خودروی یکی از اساتید دانشگاه بمبی را به سمت خودرو او پرتاب نموده و سپس از محل حادثه گریخته‌اند. انفجار دوم نیز با نحوه مشابهی بر روی خودروی پژو ۲۰۶ فریدون عباسی روی داد که او از این انفجار جان سالم به در برد.

۲۶ بهمن ۱۳۹۰ همزمان با بهره‌برداری از دستاوردهای هسته‌ای جدید ایران با حضور محمود احمدی‌نژاد به یاد خدمت‌های او، را به نام «شهید شهریاری» تغییر دادند.

 

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : علي
 
 

سید موسی شبیری زنجانی

Shabiri.jpg
شناسنامه
نام کامل سید موسی شبیری زنجانی
نسب از سادات حسینی
تاریخ تولد ۱۳۰۶
زادگاه قم، Flag of Iran.svg ایران
محل تحصیل قم
محل زندگی قم
اطلاعات علمی
اساتید سید احمد زنجانی (پدرش)
محقق داماد
حسین طباطبایی بروجردی
تالیفات تصحیح کتاب رجال نجاشی , توضیح المسابل
 


سید موسی شُبَیری زنجانی (زادهٔ ١١ اسفند ۱۳۰۶ برابر با ٩ رمضان ۱۳۴۶ در قم) از مراجع تقلید شیعه ایرانی است.

زندگی

پدرش سید احمد زنجانی سال‌ها در مدرسهٔ فیضیهٔ قم نماز جماعت را برگزار می‌کرد که بسیاری از جمله سید روح الله خمینی در نمازش شرکت می‌کردند. اکنون سال‌هاست که او به جای پدرش امام جماعت نماز مغرب و عشا در حرم فاطمه معصومه و نماز ظهر و عصر در مدرسه فیضیهٔ قم است.

تحصیلات

وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، فراگیری علوم دینی را آغاز کرد و مقدمات و ادبیات را به پایان رساند.

از سید احمد زنجانی (پدرش)، محقق داماد و سید حسین طباطبایی بروجردی، فقه و اصول را فرا گرفت. مطالعات رجالی او زبان‌زد دانشمندان شیعه می‌باشد. شیوه درس خارج فقه او نیز تکیه بر مباحث رجالی، علاوه بر دقت در متن و دلالت روایات است.

از جمله روحانیونی که در دوران تحصیل با وی در ارتباط بودند می توان به موسی صدر، ، ، ، ، ، سید اسماعیل موسوی زنجانی و محقق طباطبایی اشاره کرد.

مرجعیت

در سال ۱۳۷۳ یکی از هفت مرجعی بود که پس از درگذشت محمدعلی اراکی از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی شد، اما هنوز از تن دادن به مرجعیت خودداری می کند. وی پرداخت شهریه برای طلبه‌ها در قم ندارد. وب سایت رسمی برای دفترش ندارد. زندگینامه خود را انتشار نداده‌است. تا سال ۱۳۷۷ رساله توضیح‌المسائلی منتشر نکرده بود و همین عوامل باعث شده شهرت چندانی در میان عموم نداشته باشد.

دیدگاه‌ها

اعتقاد به «عدم حجیت خبر واحد» و نظریه انسداد از دیدگاه‌های ویژه شبیری زنجانی در اصول فقه است. وی همچنین توجه زیادی به نظرات محسن حکیم و ابوالقاسم خویی دارد.

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 11:52 ::  نويسنده : علي
 
 

شهاب‌الدین سهروردی

27042008333.jpg
شناسنامه
نام کامل شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی
لقب نورالانوار ،شهاب‌الدین ،
شیخ اشراق ، شیخ مقتول و شیخ شهید
حیطه فلسفه
دوره
مکتب اشراق
زادروز ۵۴۹ ق / ۱۱۵۵ م
زادگاه سهرورد، قیدار، زنجان.، ایران
تاریخ مرگ ۵ رجب
۲۹ ژوئیه ۱۱۹۱ م
محل مرگ قلعه حلب، سوریه
مدفن حلب
همسر(ها) مجرد
دین اسلام
مذهب شیعه
استادان ،
شاگردان شمس الدین شهرزوری
 

شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهاب‌الدین ، شیخ اشراق ، شیخ مقتول و شیخ شهید(۵۴۹ - ۵۸۷ ق / ۱۱۵۴ - ۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی اهل قیدار از استان زنجان ایران است.

زندگی

قابل اعتمادترین منبع برای مطالعه زندگی‌نامه سهروردی کتاب نزهه الارواح و روضه الافراح است که تاریخ فلسفه‌ای است و به دستِ یکی از مهم‌ترین شارحان آثار سهروردی، نوشته شده‌است. اصل عربی این کتاب هنوز در ایران منتشر نشده است.

شهاب‌الدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری/۱۱۵۵ میلادی در دهکده سهرورد از قیدار زنجان واقع در ایران زاده شد. وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود در نزد استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و بقوت ذکا، وحدت ذهن و نیک اندیشی بر بسیاری از علوم اطلاع یافت. سهروردی بعد از آن به اصفهان، که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر به نهایت رسانید. در گزارش‌ها معروف است که یکی از هم‌درسان وی، فخرالدین رازی، که از بزرگ‌ترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخه‌ای از کتاب

سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت، و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد.در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دوره‌های درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و چنان‌چه از گزارش‌ها برمی‌آید، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی ) دیدار کرد.ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند.در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.

اما سخن گفتن‌های بی پرده و بی احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن می‌شد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصا از میان علمای

وفات

 
تندیس سهروردی در شهر سنندج.

سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین می‌گوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آن‌ها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.

صلاح‌الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیون بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تایید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.

به همین دلیل، پسرش تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در سال ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همان جا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهرودی شهر حلب می باشد. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست.(البته مشهور آن است که سهروردی به دلیل گرسنگی از دنیا رفت.)

بزرگداشت

روز بزرگداشت ایشان به تائید مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران ، ۸ مرداد هرسال برابر با ۲۹ ژوئیه می باشد که در این روز همایش ها، بزرگداشتها و یادبودهایی برای ایشان برگزار می شود

خصوصیات اجتماعی

رفتار سهروردی خالی از غرابت نبوده است چنانکه در عین کناره گیری از خلق و خلوت گزینی، اهل بحث و مناظره و جدل بوده است و شاید اگر این میل در او نبود ناگزیر از افشای سر ربوبیت نمی شد و تعصب قشریان را بر نمی انگیخت و جان خویش بر سر این کار نمی نهاد. 1 سدیدالدین (معروف به ابن رفیقه) نگاه مردمان آن زمان نسبت به سهروردی را به زیبایی نقل می کند: « روزی با شیخ شهاب‌الدین در مسجد جامع میافارقین راه می‌رفتیم، او جبه كوتاهِ آسمانی رنگی پوشیده بود و فوطه تابیده‌ای را به سر بسته بود، یكی از دوستان مرا با او دید. مرا به كناری كشید و گفت: مگر كسی نبود با او راه بروی كه با این خربنده حركت میكنی! گفتم ساكت باش، مگر او را نمی‌شناسی؟ گفت: نه او را نمی شناسم. گفتم: این عالم وقت و حكیم عصر است، این جوان پریشان ظاهر شهاب‌الدین سهروردی است. در موردش گویند که شیخ به مقامات عالیه و نهایت مكاشفه رسیده و صاحب كرامات و خوارق عادات گردیده است.» 2 با اندکی تحقیق در منابع تاریخی، می توان دریافت که شناخت مردمان آن دوره مشابه روایتی بود که نقل گردید. و سهرودی را به ژنده پوشی و حتی بعضی به دیوانگی می خواندند.

فلسفه اشراق

سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را بوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.

مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی‌داند. عرفان است از این نظر که کشف و اشراق را شریف ترین و بلندمرتبه ترین مرحله شناخت می‌شناسد. او به سختی بر ابن سینا می تازد و از کلیات و مثل افلاطون دفاع می‌کند. بر وجودشناسی ابن سینا ایراد می‌گیرد که چرا اظهار داشته که در هر شئ موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری، و برای تحقق محتاج وجود است. در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری.

امروزه غلامحسین ابراهیمی دینانی با پژوهش و معرفی بهتر سهروردی و حکمت اشراق با مجموعه ای از تالیفات در قالب کتاب و مقاله مانند «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی» مروج اندیشه های اوست.

نورالانوار

سهروردی وجودشناسی خود را «نورالانوار» نام داده است. همان حقیقت الهی که درجه روشنی آن چشم را کور می‌کند. نور را نمی‌توان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار می‌شوند و طبعا باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کرده اند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آن ها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آن ها می‌رسد.

آثار

فهرست کامل آثار فارسی و عربی شهاب الدین یحیی سهروردی با استفاده از فهرست شهرزوری و مقایسه آن با فهرست (ریتر) در دائرةالمعارف اسلامیه بشرح زیر آمده‌است:

۱- المشارع و المطارحات، در منطق، طبیعیات، الهیات.

۲- التلویحات.

۳- حکمةالاشراق، در دو بخش. بخش نخست، در سه مقاله در منطق، بخش دوم در الهیات در پنج مقاله. (این کتاب مهم‌ترین تألیف سهروردی می‌باشد و مذهب و مسلک فلسفی او را بخوبی روشن مینماید).

۴- اللمحات، کتاب مختصر و کوچکی در سه فن از حکمت، یعنی: طبیعیات، الهیات و منطق.

۵- الالواح المعادیه، در دانشهای حکمت و اصطلاحات فلسفه.

۶- الهیاکل النوریه، یا هیاکل النور. این کتاب مشتمل بر آراء و نظریه‌های فلسفی می‌باشد، بر مسلک و ذوق اشراقی. سهروردی نخست آن را به زبان عربی نگاشته و سپس خود آن را به پارسی ترجمه کرده‌است.

۷- المقاومات، رساله مختصری است که سهروردی خود آن را به منزله ذیل یا ملحقات التلویحات قرار داده‌است.

۸- الرمز المومی(رمز مومی) هیچیک از نویسندگانی که آثار و تألیف‌های سهروردی را یاد کرده‌اند، از این کتاب نامی نبرده‌اند، جز شهروزی که آن را در فهرست سهروردی آورده‌است.

۹- المبدء والمعاد. این کتاب به زبان پارسی است، و کسی جز شهرزوری از آن یاد نکرده‌است.

۱۰- بستان القلوب، کتاب مختصری است در حکمت، سهروردی آن را برای گروهی از یاران و پیروان مکتب خود به زبان پارسی در اصفهان نگاشته‌است.

۱۱- طوراق الانوار، این کتاب را شهرزوری یاد کرده، ولی ریتر از آن نام نبرده‌است.

۱۲- التنقیحات فی الاصول، این کتاب در فهرست شهرزوری آمده ولی ریتر از قلم انداخته‌است.

۱۳- کلمةالتصوف. شهرزوری این کتاب را با این نام در فهرست خود آورده، و ریتر آنرا بنام (مقامات الصوفیه) یاد کرده‌است.

۱۴- البارقات الالهیة، شهرزوری این را در فهرست خود آورده و ریتر از آن نام نبرده‌است.

۱۵- النفحات المساویة، شهرزوری در فهرست خود یاد کرده و ریتر نام آن را نیاورده.

۱۶- لوامع الانوار.

۱۷- الرقم القدسی.

۱۸- اعتقاد الحکما.

۱۹- کتاب الصبر. نام این چهار کتاب اخیر در فهرست شهرزوری آمده و در فهرست ریتر دیده نمی‌شود.

۲۰- رسالة العشق، شهرزوری این کتاب را بدین نام آورده‌است، ولی ریتر آنرا بنام «مونس العشاق» یاد کرده‌است. این کتاب به زبان فارسی است.

۲۱- رساله در حالة طفولیت، این رساله به زبان فارسی است. شهرزوری آنرا یاد کرده و ریتر آنرا نیاورده‌است.

۲۳- رساله روزی با جماعت صوفیان، این رساله نیز به زبان پارسی است. در فهرست شهرزوری آمده و از ریتر دیده نمی‌شود.

۲۴- رساله عقل، این نیز به زبان پارسی است، در فهرست شهرروزی آمده، و در فهرست ریتر دیده نمی‌شود.

۲۵- شرح رساله «آواز پر جبرئیل» این رساله هم به زبان پارسی است.

۲۶- رساله پرتو نامه، مختصری در حکمت به زبان پارسی است، سهروردی در آن به شرح بعضی اصطلاحات فلسفی پرداخته‌است.

۲۷- رساله لغت موران، داستان‌هائی است، رمزی که سهروردی آن را به زبان پارسی نگاشته‌است.

۲۸- رساله غربةالغربیة، شهرزوری این را به همین نام یاد کرده‌است، اما ریتر آنرا بنام (الغربةالغربیة) آورده‌است. داستانی است که سهروردی آن را به رمز به عربی نگاشته و در نگارش آن از رساله (حی بن یقطان) این سینا مایه گرفته، و یا بر آن منوال نگاشته‌است.

۲۹- رساله صفیر سیمرغ، که به پارسی است.

۳۰- رسالةالطیر، شهرزوری نام این رساله را چنین نگاشته، ولی ریتر نام آنرا (ترجمه رساله طیر) نوشته‌است. این رساله ترجمه پارسی رسالةالطیر ابن سینا می‌باشد که سهروردی خود نگاشته‌است.

۳۱- رساله تفسیر آیات «من کتاب الله و خبر عن رسول الله». این رساله را شهرزوری یاد کرده و ریتر از آن نام نبرده‌است.

۳۲- التسبیحات و دعوات الکواکب. شهرزوری این کتاب را بهمین نام در فهرست خود آورده، اما در فهرست ریتر کتابی بدین نام نیامده‌است. ریتر مجموعه رساله‌ها و نوشته‌ها و نوشته‌های سهروردی را که در این نوع بوده، یکجا تحت عنوان (الواردات و التقدیسات) در فهرست خود آورده‌است و احتمال داده می‌شود که کتاب التسبیحات.... نیز جزء مجموعه مزبور باشد.

۳۳- ادعیة متفرقه. در فهرست شهرزوری آمده‌است.

۳۴- الدعوة الشمسیة. شهرزوری از این کتاب یاد کرده‌است.

۳۵- السراج الوهاج. شهرزوری این کتاب را در فهرست خود آورده‌است، اما خودش درباره صحت نسبت این کتاب به سهروردی تردید نموده‌است، زیرا می‌گوید: (والاظهر انه لیس له) درست تر آنست که این کتاب از او نباشد.

۳۶- الواردات الالهیة بتحیرات الکواکب و تسبیحاتها. این کتاب تنها در فهرست شهرزوری آمده‌است.

۳۷- مکاتبات الی الملوک و المشایخ، این را نیز شهرزوری نام برده‌است.

۳۸- کتاب فی السیمیاء. این کتابها را شهرزوری نام برده، اما نامهای ویژه آنها را تعیین نکرده و نوشته‌است این کتابها به سهروردی منسوب می‌باشد.

۳۹- الالواح، این کتاب را شهرزوری یک بار (شماره ۵) در فهرست خود یاد کرده که به زبان عربی است و اکنون بار دوم در اینجا آورده‌است که به زبان پارسی است. (سهروردی خود این کتاب را به هر دو زبان نگاشته، یا به یک زبان نگاشته و سپس به زبان دیگر ترجمه کرده‌است).

۴۰- تسبیحات العقول و النفوس والعناصر. تنها در فهرست شهرزوری آمده‌است.

۴۱- الهیاکل. این کتاب را شهرزوری در فهرست خود یکبار بنام (هیاکل النور) یاد کرده و می‌گوید به زبان عربی است و بار دیگر به عنوان الهیاکل آورده‌است و می‌گوید به زبان پارسی است. این را نیز سهروردی خود به هر دو زبان پارسی و عربی نگاشته‌است.

۴۲- شرح الاشارات. پارسی است. تنها در فهرست شهرزوری آمده‌است.

۴۳- کشف الغطاء لاخوان الصفا. این کتاب در فهرست ریتر آمده و در شهرزوری مذکور نمی‌باشد.

۴۴- الکلمات الذوقیه و النکات الشوقیه، یا «رسالةالابراج» این کتاب نیز تنها در فهرست ریتر آمده‌است.

۴۵- رساله (این رساله عنوان ندارد) تنها در فهرست ریتر آمده‌است. ریتر نوشته‌است: موضوعهائی که در این رساله از آنها بحث شده، عبارت است از جسم، حرکت، ربوبیة(الهی)معاد، وحی و الهام.

۴۶- مختصر کوچکی در حکمت: شهرزوری این را یاد نکرده، ولی در فهرست ریتر آمده‌است، و می‌گوید: سهروردی در این رساله از فنون سه گانه حکمت یعنی منطق، طبیعیات و الهیات بحث می‌کند.

۴۷- شهرزوری و ریتر منظومه‌های کوتاه و بلند عربی از سهروردی نقل کرده‌اند که در موضوعهای فلسفی و اخلاقی یا عرفانی می‌باشد، نظیر قصیده عربی مشهور ابن سینا: سقطت الیک من.... که مطلع یکی از آنها این بیت می‌باشد.

ابداً تحن الیکم الارواح - و وصالکم ریحانها والروح

 

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 11:50 ::  نويسنده : علي
 
 

مهدی سهرابی

 
مهدی سهرابی در مسابقات قهرمانی بزرگسالان ایران در سمنان

مهدی سهرابی (زادهٔ ۲۰ مهر ۱۳۶۰ در زنجان) دوچرخه‌سوار تیم ملی ایران و از راه‌یافتگان به المپیک ۲۰۰۸ پکن و المپیک ۲۰۱۲ لندن است. او در سال ۱۳۸۶ به عنوان یکی از ۱۰ ورزشکار برتر ایران شناخته شد. او تاکنون ۲۰۰ ‬نشان مختلف از مسابقه‌های داخلی، آسیایی، بین‌المللی و جام جهانی به دست آورده است که نیمی از آنها طلا هستند

زندگی ورزشی

سهرابی از سن ۱۶ سالگی فعالیت خود را در رشته دوچرخه‌سواری آغاز کرد و از سال ۱۳۷۸ این رشته را به صورت حرفه‌ای ادامه داد. سهرابی در بیست و ششمین دوره مسابقات قهرمانی بزرگسالان آسیا که در مالزی برگزار شد، در رشته استقامت جاده بزرگسالان به مدال طلا دست یافت. او در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ در دوحه موفق به کسب ۲ مدال نقره و مدال برنز شد. سهرابی همچنین در مهرماه سال ۱۳۸۶ در مسابقات جام جهانی دوچرخه‌سواری مسکو موفق به کسب ۳ مدال طلا، نقره و برنز شد. او همچنین مقام‌های متعددی را در رقابتهای لیگ برتر دوچرخه‌سواری ایران به دست آورده است.

باشگاه‌ها

  • باشگاه نوسازی مدارس زنجان
  • باشگاه پیکان (۲۰۰۵)
  • باشگاه دانشگاه آزاد اسلامی تهران (۲۰۰۷ و ۲۰۰۸)
  • باشگاه مس کرمان (۲۰۰۸)

جستارهای وابسته

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : علي
 
 

میرزا باقر زنجانی

میرزا محمد باقر زنجانی معروف به جمال الدین در ۲۳ رمضان ۱۳۱۲ هجری قمری در زنجان به دنیا آمد. پدر او، محمد مهدی، که از تجار زنجان بود او را به تحصیل علوم دینی تشویق کرد و او به تحصیل علوم دینی اسلامی روی آورد.

تحصیلات

محمد باقر علوم مقدماتی را در زنجان آموخت و سپس به حوزه علمیه زنجان رفت و ادبیات عرب را نزد برادرش، محمد حسن زنجانی، که شاعر و خطیب بود آموخت. از سایر اساتید او در زنجان می‌توان میرزا عبدالرحیم طارمی زنجانی، عبدالکریم خوئینی زنجانی، ریاضی هیوی، میرزا ابراهیم حکمی زنجانی، و را نام برد. او در آغاز جوانی از مدرسین مشهور زنجان بود و کتب سطح عالی تدریس می‌کرد. او در ۱۷ ربیع الثانی ۱۳۳۸ به نجف و کربلا رفت و در کربلا نزد میرزا محمد تقی شیرازی فقه آموخت. از اساتید او در نجف می‌توان ابوالحسن اصفهانی، ، ، و را نام برد

شاگردان و تالیفات

آیت‌الله میرزا باقر زنجانی شاگردان زیادی مانند سید مرتضی نجومی کرمانشاهی، میرزا جواد تبریزی، سید محمد علی قاضی طباطبایی تبریزی، را تعلیم داده که تعدادی از آنها از علمای اسلامی نامدار ایران و عراق و هند به شمار می‌روند. از او حدود ۲۴ جلد کتاب در علوم مختلف بر جای مانده است.

درگذشت

میرزا محمد باقر زنجانی در ۲۰ رمضان ۱۳۹۴ در گذشت و پس از تشییع با شکوهی و اقامه نماز توسط آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی در نجف به خاک سپرده شد

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 10:50 ::  نويسنده : علي
 
 

قربان‌علی زنجانی

شناسنامه
زادروز حدود ۱۲۴۰ (قمری)
زادگاه زنجان، ایران
تاریخ درگذشت ۱۶ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ (۹۰ سالگی)
محل درگذشت کاظمین، عراق
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده امامی
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان مرتضی انصاری
صاحب جواهر
کتاب‌ها رساله توضیخ‏المسائل
رساله سؤال و جواب

آخوند ملا قربان‏علی زنجان (درگذشته ۱۶ ربیع‌الاول ۱۳۲۹، کاظمین) از علماء دینی طراز اول ایران و از مخالفین انقلاب مشروطه بود. او در شهر زنجان سکونت داشت، ولی مردم زیادی از خطه آذربایجان از او تقلید می‌نمودند. او به دلیل تسلط بر مسائل فقهی و دانش وسیع دینی حجت‌الاسلام نامیده شد. در عصر او علمای معدودی به این لقب خوانده می‏شدند.

زندگی‏نامه

در حدود ۱۲۴۰ (قمری) در روستای آربُن در نزدیکی زنجان متولد شد. پدرش کشاورزی معتقد و شیفته اهل بیت (ع) موسوم به علی عسکر بود و مادرش سارا نام داشت.

تحصیلات خود را در زنجان آغاز کرد. در حدود ۱۲۶۶ به نجف رفت و از محضر عالمانی چون صاحب جواهر، مرتضی انصاری، شیخ راضی و سید حسین کوه‏کمری سود جست. او به مدت دوازده سال در محضر مرتضی انصاری تلمذ کرد تا به درجه اجتهاد رسید و پس از درگذشت انصاری در سال ۱۲۸۱ به زنجان بازگشت و به تربیت شاگرد و قضاوت و پاسخ به استفاتائات پرداخت. او دانش شرعی عمیق و محفوظاتی بسیار گسترده داشت و احتمالاً تنها مرجع تقلید زمان خود بود که هیأت استفتائیه نداشت و حتی بدون مراجعه به کُتُب، خود کتباً به تمام سؤال‏های شرعی پاسخ می‏داد.

ملا قربان‏علی درباره مطالعه و تحصیلاتش می‌گفت: «برای من ایام تعطیل مفهومی نداشت.» و درباره استراحتش می‌گفت: «بادیه یا دیگ منفذداری را در حالی که پیه‌سوزی زیرش قرار می‌دادم و در مقابل خود قرار می‌دادم، و مدت خواب من اختصاص به دقایق یا ساعتی داشت که آن ظرف گرم گردد و مرا از خواب بیدار سازد که باز مطالعه‌ام آغاز شود. ایام تحصیل نجف روزهای تعطیل را جائی نرفته و در مدرسه می‌ماندم، پیش از رسیدن روز تعطیل در طول هفته ضمن درس و بحثی که داشتم مواظب طلاب بودم و دقت می‌کردم که آنان چه کتابی و کدام قسمت آن را درس ‍ می‌گیرند؟ آنگاه روزهای تعطیل همان قسمت‌ها را بدقت مرور می‌کردم تا اگر در روزهای تحصیل اشکال یا سؤالی از من شد در جواب عاجز نمانم.»

ملا قربان‏علی به انقلاب مشروطه اعتقادی نداشت و با مشروطیت مبارزه می‏کرد. در استبداد صغیر مریدانش به فتوی او عده‏ای از مشروطه‏خواهان زنجان را کشتند. پس از فتح تهران و پیروزی مشروطه، دولت قوایی را به سرکردگی یپرم خان و سردار بهادر بختیاری جهت سرکوب و دستگیری ملا قربان‏علی به زنجان فرستاد. مشروطه‏خواهان قصد داشتند ملا را پس از دستگیری به تهران آورده و مانند شیخ فضل‌الله نوری محاکمه نماید، ولی با وساطت محمدکاظم خراسانی او را به کاظمین تبعید کردند.

ملا قربان‏علی در ۱۶ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ (مصادف فروردین ۱۲۹۰) در کاظمین درگذشت و در همان شهر در نزدیکی قبر شیخ مفید به خاک سپرده شد.

ملا قربان‏علی به زهد و پرهیزگاری معروف بود و زندگی ساده و عدم علاقه او به مال‏اندوزی، او را مورد علاقه و احترام تمام مردم کرده بود. اما منتقدین نظر دیگری ابراز کرده وگفته شده که ملا قربانعلی در زمان حکومت شاهزاده یمین السلطان، موقوفه مسجد شاه زنجان را تصرف کرده و چون خواسته‌اند رسیدگی کنند وی بقدر سیصد نفر نوکر از ملا و سید وغیر ایشان چماق زن و مسلح داشته که به ریاست برادرزاده اش بود و به دارالحکومه حمله کرده و عده‌ای را مقتول نمودند.

او در طول زندگی خود همسری انتخاب کرد و فرزندی برجای نگذاشت. وی نه حاکمی را به حضور می‏پذیرفت و نه به ملاقات حاکمی می‏رفت. او رجال دیوانی قاجار را عادل نمی‌دانست و با هیچ یک از پادشاهان قاجار ملاقات نکرد.منتقدین او از جمله احمد کسروی با وجود تأکید بر استبداد خواهی او، وی را سلطنت‏طلب و طرفدار محمدعلی‏شاه معرفی نکرده‏اند.

از او تالیفات زیادی باقی نمانده‏است و جز سه رساله «توضیح‏المسائل» و «سؤال و جواب» و «حاشیه بر مکاسب» تالیف دیگری ندارد.

چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 10:49 ::  نويسنده : علي
 
 

سید رضا زنجانی

 
سيد رضا موسوی زنجانی، رهبر نهضت مقاومت ملی

سید رضا موسوی زنجانی (زاده ۱۲۸۱، درگذشته ۱۵ دی ۱۳۶۲) فقیه و سیاست‌مدار ملی‌گرای ایرانی بود.

وی از منتقدان حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی و از طرفداران محمد مصدق بود.

او فرزند سید محمد موسوی زنجانی و برادر سید ابوالفضل موسوی زنجانی بود. آیت‌الله زنجانی به همراه برادرش از روحانیون عضو اتحادیه مسلمین بودند که در تهران در جریان ملی شدن صنعت نفت جانب دکتر محمد مصدق را گرفتند.

او پس از کودتای ۲۸ مرداد به همراه افرادی چون آیت‌الله انگجی و آیت‌الله سید محمود طالقانی و مهدی بازرگان نهضت مقاومت ملی را تأسیس کرد و رهبری آن را برعهده داشت و بخش مهمی از منابع مالی آن را تأمین می کرد و مدتی نیز به زندان افتاد. نماز میت محمد مصدق توسط او خوانده شد. وی پس از انقلاب ۱۳۵۷ منتقد نظریه ولایت فقیه خمینی و مخالف حضور روحانیون در حکومت بود و در دوران ریاست‌جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر از وی پشتیبانی کرد.

زنجانی از شاگردان و نزدیکان عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم و مسئول امور مالی دفتر وی و از دوستان نزدیک دو پسرش مهدی و مرتضی بود و با وساطت مرتضی حائری یزدی جنازه او با وجود مخالفتش با حکومت در آرامگاه فاطمه معصومه دفن شد.

درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 64
بازدید دیروز : 300
بازدید هفته : 364
بازدید ماه : 998
بازدید کل : 261592
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی